مرا به نام بخوان
مباد که با فراخنای اندیشه
و تپش قلب
از آتشی که در اینجا برافروختیم
دور شوی
تو یگانه حامی من
همچنان که من پشتیبان توام
در این سرمای جانسوز
در این شب هول که بی هیچ ستارهای
بر پهنهی زمین فرو میافتد
تا آن زمان که چهرهی خاک
دگرگون شود
در کنار من باش
روح نیز چونان استخوان که میپوسد
میرنده است
و در زمستانی چنین گزنده
به تنهایی
زنده نخواهد ماند
فیلیس مکگینلی